به یاد خاطرات خوش خانه های قدیمی

گذر زمان و ازدیاد جمعیت باعث گردیده تا در هر کوی و برزن شیراز، برج های سر به فلک کشیده ای رشد کنند. برج هایی که کاشانه ی مردم این شهر شده و زندگی آرام زیر درخت نارنج حیاط و لب حوض را به زندگی آپارتمانی تبدیل کرده است.

به یاد خاطرات خوش خانه های قدیمی، کوچه پس کوچه های پرپیچ و خم، بوی گل یاس، عطر بهار نارنج، آش نذری مادربزرگ، حوض وسط حیاط، شیشه های رنگی درک ها و ارسی های خانه، حمام خزینه ای محله، دولچه دوزهای اطراف، فانوس های نفتی و پیه سوز، سکوت شبانه ی شهر، آب انبار محله، بام غلتان های سنگی، کوبه های ظریف و ضخیم درهای چوبی، صفا و صمیمیت گذشته، و در یک کلام، زندگی ساده ی قدیم، نوشتهای زیر را مرور می کنیم: «… شیراز در قدیم به یازده محله ی مسکونی تقسیم می شد و شهر در حصاری با هشت دروازه قرار داشت که از آن ها رفت و آمد می شد. از جمله محله های قدیمی شیراز که امروزه نیز باقی هستند، می توان در شازده (درب شاهزاده)، محله ی میدان شاه، محله ی در مسجد نو، محلهی صباغ، محله ی سردزک، محله ی سنگ سیاه، محله ی لب آب و محله ی کلیمی ها، و از میان دروازه ها می توان از دروازه ی باغ شاه، دروازه ی اصفهان، دروازه ی سعادی، دروازه ی قصاب خانه، دروازه ی شاه داعی و دروازه ی کازرون نام برد …  در آن زمان خانه ها ساده و دل باز بودند. دو طرف در ورودی خانه ها دو سکوى سنگی برای استراحت افراد مراجعه کننده تا هنگام باز شدن در خانه می ساختند.سردرها را معمولا با کاشی های رنگی یا گچبری های زیبایی می آراستند که دارای نقوش گل و بوته و فرشته های کوچک در طرفین بود که این تزیینات در پناه لبه های برجسته ی دیوار از آسیب مصون می ماند. بیشتر این  سردرها مزین به سوره هایی از قرآن کریم (معمولا آیه ی و ان یکاد …) بود که یک یا چند کاشی نوشته شده بود. در حیاط از چو نسب نسبتاً ضخیمی ساخته می شد که روی گل میخ ها و بدنه و حتی چکش یا کوبه ی آن کنده کاری های زیبایی صورت می گرفت. این درها به وسیله ی بست و قفل و دسته ی چوبی پشت آن به نام گلون، بسته می شد. پس از عبور از در حیاط به محوطه ای میرفتیم که دالان نام داشت. با گذر از دالان ، نمای کلی ساختمان پدیدار می گشت. اثر محوطه ی حیاط با چشم انداز زیبای باغچه ها، در وسط آن با حوض روبرو می شدیم. دیواره ی حوض معمولا از سنگ، و کف آن از کاشی های لعابی آبی رنگ بود. در وسط حوض، فواره های سنگی با ارتفاعی بیش تر از لبه ی حوض دیده می شد که از طریق کف به وسیله ی کانال هایی به یکدیگر مرتبط بودند. بعضی مواقع به جای فواره، سر شیری سنگی قرار می دادند که آب از حفره ی دهانی سر شیر به حوض سرازیر می شد. اطراف حوض، یک آب راهه ی سراسری وجود داشت که جهت خروج آب اضافی (سرریز) مورد استفاده قرار گرفت. اصطلاحاً به آن «پاشویه» میگفتند و مفروش به کاشی های آبی رنگ بود. باغچه های خانه معمولا دارای درختان نارنج و مرکبات و گاهی نخل، بید، خیار، سرو، کاج، شمشاد زمینی و گل های یاسی، اطلسی، شب بو، جعفری و لاله عباسی بود که به واسطه ی آب سرریز حوض آبیاری می شد. خانواده ها در بعد از ظهرها پس از آب پاشی حیاط و گل های اطلسی دور هم جمع می شدند و به صرف عصرانه های سنتی به ویژه کاهو- ترشی و کاهو- سکنجبین می پرداختند. دیوارهای اطراف حیاط (ازاره) معمولا حدود ۸۰ سانتی متر سنگ کاری می شد که سنگهای بدنه در جلوی ساختمان دارای نقش های مختلفی بود. کف حیاط نیز سنگ فرش می شد. نمای بیرونی ساختمان بیشتر آجر زرد رنگی بود با کتیبه های کاشی کاری شده در پیشانی، که نقش های زیبای روی آنها یادآور داستان های حماسی شاهنامه و منظومه های عاشقانه ی لیلی و مجنون و فرهاد و شیرین بود. این خانه ها دارای زیرزمین هایی بودند که جهت نگهداری مواد غذایی و انبار و قسمتی جهت استراحت در روزهای گرم تابستانی، استفاده می شد؛ و روشنایی خود را از دریچه ای که رو به حیاط بود، می گرفت.
ایوان خانه ها دارای ستون هایی بود که بیشتر مزین به گچ بری های زیبا با نقوش گل و بوته و یا به سبک ستون های تخت جمشید بود. گاهی نیز ساده و عاری از نقش و نگار ساخته می شدند. سقف اتاق ها را گاهی از چوب می ساختند و روی آنها تصاویر همراه با آینه کاری های بدنه ی اتاق ها و نورهای متصاعد از شیشه های رنگین درها چشم انداز زیبایی را در اتاق آینه به وجود می آورد. این اتاق ها را اتاق آینه، هفت دری، پنج دری و… نام گزاری می کردند. در بعضی خانه ها به جای درهای دولنگه که از دو طرف گشوده می شدند، درهای چوبی می ساختند که برای باز کردن به طرف بالا کشیده می شد. به این درها آرسی می گفتند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *